-
نگو بی نشونیم
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1390 17:23
بلا از تو دوره سلامت بمونی تو که عمر و جونی از موندن بخونی از خوندن واسه عشق واسه شور و شادی واسه زندگی و قولائی که دادی که تا آخر عمر کنارم می مونی دیگه کم نشی و می دونم می دونی 2 بلا از تو دوره گل آسمونی الهی که عمری سلامت بمونی خـدامون پناهت رفیق همیشه یکی با دلی تنگ عشقت زندگیشه نگو بی نشونیم همه من فدا شد که مـا...
-
من اینجا عاشقی کردم
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 11:48
شب یلدای چشماتو به یک دنیا نمیدم من همه ابرم توئی بارون از این دنیا نمیرم من شب یلدای چشم تو یه عالم خنده و شادی عزیزم با تو دلشادم چه امیدی به من دادی خـدائی بی تو من بودم چه سرد و زرد و بی لبخند گُلی خشکیده پژمرده به اون دستای تو سوگند من امروز یک جهان شادم از اون بودن من آزادم من امروز عاشقی کردم سکوت گم شد یه...
-
دل بکن از عمق پستی
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 17:59
این روزا بدجوری سرده همه حرفا شکل درده همه کارا درهم و گم رُک بگم کی بر می گرده اون همه صمیمیت عشق مهر و دوست داشتن بی شرط اون همه سادگی دل فکر از همه بدی پرت چه روزای خوبی داشتیم چه شبای گرم و نابی حالا اینجا من نشستم تو یه گوشه غرق خوابی شاید این روزا صدامون نکشیده رنگ خواستن همه از حادثه گفتن دروغا که شکل راستن...
-
سلام بابائی عسلم تولدت مبارک
شنبه 9 مهرماه سال 1390 11:13
کجائی که نازت کنم یلدای منی تو خوشگل منی تو عسل منی تو نازدونه ی منی تو یکی یه دونه ی منی تو آفتاب منی تو مهتاب منی تو خورشید منی تو ماه منی تو ... و تو دوباره بلند بخندی بهترین من رو شونه هام جای تو خالی توی قلبم مهر تو جاری روی سینم گرماتو ندارم اما عشقم تو موندگاری گل من امروز یک ساله شدی . خیلی خیلی مبارکه الهی صد...
-
با تو من در من شکفتم
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1390 09:40
نظر خاصی ندارم به تو احساسی ندارم پرسیدی دوستم داری با تو رودربایستی ندارم نظر خاصی ندارم روح حساسی ندارم پرسیدی بدم میاد به عشق وسواسی ندارم قصدِ لجبازی ندارم نه دغلبازی شعارم سر کار گذاشتنِ تو مگه اِنقَده بیکارم یا که از دستت شکارم بد نکن حال و هوامو میرم و تنهات میذارم می گیرم اَزَت صدامو تو غریبه شدی و من یه بغل...
-
انگار جونم سوال داری
شنبه 22 مردادماه سال 1390 17:36
فقط به خاطر چشات آینه فراوون نمیشه ماه و ستاره ها تو شب تک چلچراغون نمیشه فقط به خاطر نگات سروی اسیری نکشید خورشید تو اوج دیدنش نقش حقیری نکشید فقط به خاطر صدات زمستونی بهار نشد گلبوته ها سبز نشدند هیچ عاشقی نزار نشد فقط به خاطر لبات قند و شکر گرون نشد چشات که می سوزه برام عاطفه سرنگون نشد فقط به خاطر اَدات شاپری...
-
کـودکـانـه
جمعه 24 تیرماه سال 1390 09:03
عشق کوچولو خنده ی چشات دیوونم کرد و منو برد باهات به شهر خنده به شهر بازی تو و من بودیم دلم چه راضی عشق کوچولو عسل بـابـا یـلـدای منی تا خودِ فردا تا تهِ دنیا تا یه عالم روز تا یه عالم شب عشق مـا پیـروز شادی می مونه اینو می دونی خاطره ها رو با من می خونی مهر و بخشایش تو و قلبی پـاک دستامون با هم با خـدای خاک با خـدای...
-
صدائی کن
یکشنبه 19 تیرماه سال 1390 08:59
من از این کوچ تنهائی یه جنگل عاشقی دارم یه دریا مهر و بخشایش نگاهِ صادقی دارم من از این پرسه ی بی تو همه دل رو درو کردم همه غیری رو بر باد و همه دستی رو تو کردم همه چشمی رو تو کردم تو که پنداری ایمانی تو که محبوبِ یزدانی واسه این خسته تن جانی من از تنهائی جاده پناه آورده در خویشم من از این بی صدائی ها تـرانـه بازیه...
-
کو یاری یاور
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 09:33
عصای دستم باش امیدِ قلبم باش سوژه ی جنجالی مدرکِ رسوائی نفرین شدم اصلاً کیه کجاست شادی عشقت نیازم بود غم رو یادم دادی خسته ام خـدا خسته ام درمونِ دردی نیست دیگه نمی تونم شاید امیدی نیست شاید نمی بینم شاید نمی شینم لبریز از غصه شادی رو می چینم 2 عصای دستم باش راه ها همه بن بست امیدِ قلبم باش تو هر شکوه و شکست تو خاطره...
-
حال مـا
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 16:46
آمده بودم بروم باز دلم رضا نشد این همه درد خنده شد خام قَدَر قضا نشد آمده بودی دل من عاشقِ چشمانِ تو شد قلبِ مرا که می فشرد محو دو دستانِ تو شد باز همان عطش جنون چشم و دلی که غرقِ خون باز نگاهِ ماتِ من خیره به آن همه فسون خنده به لب شاد و لَوَند این همه نقش می زنی فکر مرا نمی کنی بادیه ام چه رهزنی هیچ نمانده غیر دل...
-
همسرزمین
شنبه 21 خردادماه سال 1390 11:52
همه روشنی باد نگارینه و خوش که ایـرانِ پایا نماند به خامُش دیگه خسته از این همه انتظار امیدی یه چیزی نبود از قرار دیگه خسته از این زمینی شدن از این اشک و تردید آن و اینی شدن ز آنی که بودم به اینی که هستم از این دور باطل از این پرسه خسته ام از این طفره رفتن تو بن بست نشستن شده زخم کاری پر و بالُ بستن صدای شکستن امیدِ...
-
بــا هـم
دوشنبه 9 خردادماه سال 1390 10:40
شاد زی چون یک ستاره چون شهابِ آسمان پر غرور و داغ نور زاد و رودت کهکشان شاد زی همچون پرنده قصه خوان و نغمه خوان در پیِ روزی بلند زنده بودن بی کران روز ها قصه است بودن یک گریز و یک قفس یک رهائی شوقِ فریاد یک سفر یک همنفس در شبِ خورشیدیِ مـا یک خـدا بوده است و بس یک سکوت و یک تمنا با تو هستم یا هوس صحبت از عشق و جنون...
-
انگیزه
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 11:53
الهی سَقَط شه من اشکت ببینم به گورش به در شه که آروم بگیرم چقدر غُصه و رنج چقدر ظلم و پستی خـداجون کجائی که ساکت نشستی الهی بمیـره که پایون بگیره همه دردِ عالم همه آه و ماتم کجائی دلِ ریش توی ترس و تشویش سیاه روزگارت واسه اَهرمن کیش چرا همـ سر من چقدر بی وفائی چه دلها شکستی چقدر بی خـدائی صفائی نداره همه روز و نو روز...
-
ایـران به نام نامی ات
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1390 10:57
تکرار همه آئینه دیدن صدائی تا فراسوی رسیدن لبانِ نغمه ی جانسوز پرواز در آغوشم کش ای فردای آغاز انسان با شوقِ سخن این قصه را آغاز کرد چون مُرغ تنها در قفس تا در گشود پرواز کرد این خانه و این کوی را این شهر تو در توی را با بالِ خود در زیر بُرد این جنگِ رو در روی را انسان با شور سخن پرواز را در جان گرفت رویای آبیهای دور...
-
مرگت مبارک
یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390 14:52
دیری است مرده اند و چندی است دریافته اند چیزی به پایانت نماند تو درد را افسانه کن چیزی بگو و مرگ را آواره و بی خانه کن ! چیزی به پایانت نماند قائل به رخدادی مگر تسلیم پروازش شو و آغاز نو فصلی دگر نه دین بماند نه آرزو نه آن خیال و جستجو کابوس و رویا نا شدن تنها یه خُرده گفتگو نه تو بپائیدی نه من نه این همه تنها شدن نه...
-
دیگر خـدا هم بنده شد
پنجشنبه 4 فروردینماه سال 1390 12:50
من عاشق تـرانـه ام نپرس ازم نشانه ام من عاشق بهانه ام یه منتظر یه دانه ام که بشکفم به پای تو که دل بدم فدای تو که جون نداره قدرتو نه آسمون به صبر تو من عاشق تـرانـه ام یه گوشه بی تو خانه ام من عاشق بهانه ام اُفق بشو کرانه ام چه کوته این زبانه ام چه آتشی کنایه ام یه سرپناه یه دونه یار توئی درخت یه سایه ام من عاشق...
-
یـک
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 22:10
به امیدِ شادی و کامیابی بهروزی و پیروزیِ ملتِ سرفراز ایــران از آخر شروع کنم از این تهِ اسفند از این سر کاغذ از اون سر لبخند فرشِ سیاه و کثیف سقفِ بلند تاریک یه خونه شاید سرد یه حسرتِ نزدیک سهم امروزی هیچ یک بغل حرف صدا رنگ و وارنگی نیست هر چه هست مات سیا از آخر شروع کنم از سرِ کم گفته از تهِ بی پیوند از غروری خُفته...
-
یک زندگی
یکشنبه 8 اسفندماه سال 1389 13:40
سر من گیج میره از این همه غم آسمون بشور و بشنو تو یه کم انگاری منگِ خوابم روز نشده این تـرانـه سرده لب سوز نشده این همه خیالِ بد فکرای شر ظلم ملعونِ همیشه دردسر از خـدا بی خبره خـدا کجاست مرهم درده و یکتا آشناست . صدامون میلرزه و نا نداریم دلمون تنگه انگار جا نداریم همه جا وهم و غبار شب و طلسم غافل از حالِ همه حتی یه...
-
با شمام
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1389 11:39
منو کم کن از تـرانـه منو این غروبو بشناس با تو از عاشقی گفتم با تموم عشق و احساس من تو بازیِ دلِ تو یه سـبـد تـرانـه میشم بـغـض بـارونـم خـدایا کمترین بهانه میشم شاید اونجوری که باید بوسه بارونی نبوده هر چی بوده هر چی مونده واسه رفتن خیلی زوده امشب این سکوتِ خالی این همه حجم شبانه قلبمو فشرده محکم زخم کهنه این گمانه...
-
یـلـدا
دوشنبه 4 بهمنماه سال 1389 23:10
-
روز ستاره
سهشنبه 14 دیماه سال 1389 21:11
دوم بهمن روز تو و من روز مـا شدن از بدی کندن به خیر رسیدن به نور و امید به اون لحظه که نـدامون ندید به اون انتظار به شمع روشن به آبـیِ دل به سبـز رُستن دوم بهمن روز حادثه روز افتخار ترس و یاس بسه روز گم شدن تو سرخ میهن سپیدِ صلح رو سیاهِ رهزن فصل نوی ما شادی همه جا کهنگی ویرون خنده رو لبها روز ستاره آنِ شکفتن این...
-
جـانـم فـدای ایــــــــــــران
سهشنبه 23 آذرماه سال 1389 16:04
سلام وقت خوش روایت امروز یه حکایت تلخه باز محرم شد قصه ی آدمائی که یک سال هر حرومی رو حلال می کنن هر جنایت و پستی رو مجاز بعد سردر خونه و مغازه هاشون پرچم چند متری حسین و ابالفضل آویزون می کنن با پول حروم و کلاهبرداری برای هیات خرج می کنن با پول دزدی میشن معتمد و خیر محل این جماعت دروغ و ریا تزویر با چهره های گوناگون...
-
برای تو
دوشنبه 15 آذرماه سال 1389 14:43
گل نازم یه ماه میشه جلوه کردی توی قلبم دیگه تو اون عمر و جونی روح من امید و صبرم امروز یک ماهه شدی تو الهی صد سالِ خوشبخت انتظار چشم نازت عاشقونه وقت و بی وقت گل من مهمون قلبم صاحبِ خونه ی شادی شاعرانه پا به پاتم با همه عشقی که دادی با تموم مهربونی دنیا ساده ست چون جوونی مثل لبخند میشه وقتی قدر قلبتو بدونی ٢ توی چشمای...
-
به روز تولدم نور امیدم هدیه ی زیبای خـدا
دوشنبه 1 آذرماه سال 1389 17:10
-
دلم نوری داره
یکشنبه 16 آبانماه سال 1389 21:08
میخوام چشم بدوزی به چیزی که هستم به بُغضی که یک عمر به یادت شکستم میخواستم بدونی چقدر بی قرارم من از وقتی نیستی به یادت می بارم میخوام تا همیشه گُل عشق بکارم یه لبخندِ دائم به سوغات بیارم میخواستم بدونی همه روح و جونی الهی که یک عمر سلامت بمونی ٢ اگه بد ندونی بگم عاشقم من رو قولای سابق هنوز صادقم من هنوزم می تونیم نگو...
-
یـلـدای مـن
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 19:45
تبریک میگم به آسمون چشای ابـر بـارونـیه نوبتِ لبخندِ گُلاست غُصه حالا زندونیه تبریک میگم به قلبِ تو که شـادی تو وجودته سیاهپوشی خوب غمی نیست بذار بگیم از عادته دلگیر نشو بخند برام این دفعه رو بمون باهام باز زرد و غمباره دلت نوگُل من بخون باهام دنیا یه جور نمی مونه خوب و خوشی فراوونه اونچه تو غصه پنهونه بدی و مرگ تو...
-
آره تو همونی
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 13:28
دیگه بعدِ امروز نبینم نخندی نبینم غمت رو به کی دل می بندی به اونی که عمری دروغ و هوس بود برا قحطِ عالم همین دونه بس بود ریاکار و بی رحم یه شیطان یه قابیل یه فتنه خیانت یه خنجر به هابیل دیگه بعدِ امروز همش شـادی باشه همه پـاک و سالـم که آزادی باشه تو آزادی از اون بمیرون بپوسون خیالِ حرومش دیگه خنـده آسون اگه مـا دوباره...
-
ملک اهورائی
چهارشنبه 10 شهریورماه سال 1389 12:56
به نام آنی که از این قصه دور نیست به نام خـدائی که لبخند و شادی آفرید با یادِ شاده ی هستی بخش جاوید با یادِ تـو آغاز می کنم به نام مُلکی که کرانش بی کران عشقش پایا و مانا لطفش سراسر مهر و راستی از پارس تا ارس همچو خوری پر شور و نور و داغ با نام ایـــــران نکته آغاز می کنم سبزتر از لبخند شاد چون بـاران چون تـرانه نغز و...
-
فرصت دوباره
دوشنبه 1 شهریورماه سال 1389 12:10
هستم اگر می روم گر نروم نیستم شاعر بی آرزو من مگسم چیستم دریـا هر روز سر جاشه من و تو قبلیا نیستیم دریـا که موج پا به پاشه من و تو چرا بایستیم من و تو مـا شده بودیم خیلی حرفا گفتنی بود چرا حسرت و جدائی عشقِ مـا که موندنی بود خیلی شعرا خوندنی بود دستامون سرودنی بود اما گوش کن تو همونی همه فکرا شدنی بود دلامون تشنه ی...
-
کلاهبردار مدعی
شنبه 9 مردادماه سال 1389 13:20
اسبو بتازون حرومی زود میرسه نوبتِ مـا خونه ها اموالِ غصبیت همه از برکتِ مـا ٢ دزد زده به خونمون یه دزدِ پست و بی وجود اولا آ سِیّد و امینِ اهلِ خونه بود دزدِ صدها میلیونی هم میزنه هم شاکیه بدجوری خر تو خره تِزش اینه کی به کیه همه عالم با اونَن شورا و شهردار و محل میگن اون معتمده آره تو پستی و دغَل همه جا آدم داره...