بغض بارون

شعر نو ٬ ترانه ٬ نثر مسجع در کل آوای اعتراض

بغض بارون

شعر نو ٬ ترانه ٬ نثر مسجع در کل آوای اعتراض

اعتراض

سیاه  می پوشم

سیاه     رنگِ جزاست

منی   که غم دارم

تو را    که مرگ سزاست

سیاه  می پوشم

برای   روزی نو

به پای  زیبائی

برای   فصل تو

سیاه دل   آن دم

دستت   به خون  آلود

چشمان تو    بی نور

نعشت   دگر  فرسود

آبـی   به بـارانم

سبزم    که ایـرانم

کِی  تیرگی خواهم

دیوان     من انسانم

سیاه    بی رنگی است

بی نور و   بد مرگی است

گناه   یعنی تو

بتها    همه سنگی است

بشکن   به نام ما

بشکن   به بوم کهن

این رنج    این تقدیر

شیطان ترین  رهزن   ٢

 

ملت   ز هم دوریم

بیگانه   می جوئیم

هر قوم و   هر  شهری

با یکدگر     جوریم

بد فاصله   افتاد

دستان   ز هم دورند

مارانِ پان    آلود

چشمانمان   شورند

سیاره هائی   گم

بی وحدتِ  مردم

قابیلیان   کشتند

از خاوران    تا قم

تهـران    برادر ماست

همخون  و   همریشه

از نسل  خورشیدیم

با هم    به اندیشه

این سو    هوای دل

گریان و   بـارانی است

فـردا    که می آید

این سرخ     نـورانی است

سیاه    می پوشم

نـدای  آزادی

به یادِ هر   سهـراب

فریـاد    تا  شـادی

فـردای   آبـادی  .  .  .  

نظرات 2 + ارسال نظر
فضول سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:12 ب.ظ http://dl-pictures.blogsky.com

سلام

من آپ هستم خوشحال می شم سری بزنی
با زیباترین گل ها به ملاقاتم بیا!
اما یادت باشد
به گل فروش بسپار
بوی گل ها را باغچه ی خودش نگه دارد
اصلاً برایم گل مصنوعی بیاور
و چند قطره از عطر خودت را
که در آن می پاشی
نه نه، صبر کن!
لطفاً همه ی این ها را
فراموش کن!
خودت بیا!
فقط
زود!
.
.
.
ارزومند ارزوهایت

حسیب پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:36 ب.ظ http://www.ashyana.blogfa.com

خوشم آمد از لحظه که با خواندن وبلاگ شما سپری شد .
اگر خواستی مارا هم بیبین که چقدر اشک ریخته ایم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد